- چشم تنگی
- آزمندی، حرص ورزی بخل، حسد
معنی چشم تنگی - جستجوی لغت در جدول جو
- چشم تنگی
- بخل، حسد، حرص، آزمندی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بخیل، حسود
بخیل، حسود
بخیل، حسود، نظرتنگ
شعبده بازی
چشم زخم
افسونگری ساحری
بستن چشم کسی، کنایه از شعبده، حقه بازی، جادوگری، افسونگری، کنایه از نیرنگ
عینک، وسیله ای دارای دو شیشه و دو دسته که برای بهتر دیدن یا محافظت چشم از آفتاب روی بینی می گذارند، چشمک، آیینک